هماوردی اسلام با شیاطین در میدان جنگ نرم
محمد ستوده
قرآن راهنمای الهی برای مدیریت انسان و جهان است؛ زیرا خداوند درچارچوب فلسفه و هدفی انسان و جهان را آفریده است و ضمن ایجاد ابزار درونی به نام عقل برای درک و فهم و مدیریت جهان در راستای اهداف هستی و آفرینش انسان، وحی را به یاری عقل فرستاده است.
این کتاب به انسان میآموزد که چگونه خود را برای خلافت الهی آماده کند و از راه عبودیت و بندگی به مظهریت در ربوبیت برسد. پس تسخیر اذهان و قلوب به معنای تحقق عبودیت در دستور کار قرآن است. با این همه انسان دشمنی درونی وبیرونی دارد که اجازه نمیدهد مفهوم درست و راستین عبودیت تحقق یابد؛ بلکه با ایجاد گفتمان رقیب بر آن است تا عبودیت را در شکل دیگری تحقق بخشد و انسان را به سراب رهنمون سازد و از آب حیات بیبهره سازد و امکان مظهریت در ربوبیت و در نهایت خلافت را از انسان سلب کند.
نویسنده در این مطلب درباره هماوردطلبی در میدان جنگ نرم از سوی قرآن و اسلام و تاثیر آن در تغییر معادلات و چیرگی در جنگ روانی سخن گفته است.
***
جنگ نرم، جنگ تسخیر قلوب و اذهان
از آنجا که جنگ واقعی میان اسلام و کفر، در میدان جنگ نرم است و جنگ سخت تنها ابزاری برای دفاع از سوی اسلام طراحی شده و هرگز به عنوان نخستین حرکت از سوی اسلام تجویز نشده است، توجه قرآن به مسائل و مباحث جنگ نرم بیش از مباحث مطرح شده در جنگ سخت و فیزیکی است؛ چرا که اسلام میکوشد تا انسان را از بند بردگی دیگران و بندگی غیر خدا به بندگی خدا و آزادگی واقعی و راستین برساند و او را در جایگاه خلافت الهی بنشاند.
اسلام هرگز مجوز جنگ ابتدایی سخت و فیزیکی را برای کشتار دشمنان خود نداده است؛ از این روست که همه رهبران اسلامی در میادین نبرد فیزیکی نخست به ارشاد میپردازند و خواهان تسلیم دشمنان در میدان کارزار میشوند و هرگز در هیچ جنگی برای آغاز نبرد پیش دستی نمیکنند. این رویهای بود که در تمامی نبردهای پیامبر(ص) و امامان(ع) دیده و گزارش شده است. شاید روشنترین گواه تاریخی بر این مدعا، جنگ یزیدیان در کربلا علیه امام حسین(ع) است که آن حضرت(ع) به ارشاد دشمنان میپردازد و اجازه نمیدهد تا نخستین تیر از سوی لشکر حسینیانداخته شود و آغازگر جنگی باشد.
علت این رویه و سیره مربوط به اهداف اسلام است؛ زیرا اسلام به هدف تسلیم انسان در برابر خدا و ایجاد شرایط مناسب بندگی در راه راست عبودیت فروفرستاده شده است و همواره وحی در کنار عقل، این پیامبر درونی، در ایجاد شرایط صلح و سلامت برای همه بشر و رسیدن انسان به هدف اصلی تلاش کرده است و پیامبران بزرگترین پیشگامان و منادیان صلح در جامعه بشری بودند. اسلام در طول تاریخ بشریت از آدم(ع) تا خاتم(ص) جز بندگی انسان در برابر خدا را نخواسته است و تلاش کرده تا او از هر گونه ستم و بیعدالتی و جنگ و تجاوز و خونریزی نجات یافته و با اجرای برنامههایی آدمی را به مهر و محبت نه تنها در حق همنوع بلکه همه هستی بکشاند و همه موجودات را در شرایط مناسب زیستی عادلانه قرار دهد.
اصولا هدف آموزههای وحیانی، حاکمیت بر قلوب و اذهان انسانها و قراردادن آنها در مقام بندگی است و شکی نیست که این هدف از طریق جنگ سخت و فیزیکی تحقق نمییابد؛چرا که جنگ سخت و فیزیکی یا به حذف انسان میانجامد یا در نهایت او را به بردگی میکشاند و جسم او را تحت فرمان خود در میآورد اما قلب و ذهن،هرگز بنده نمیشود و تحت تسخیر پیروز میدان جنگ در نمیآید.
از این رو پیامبران همواره بر روشها و ابزارهایی توجه داشتهاند که موجبات تسخیر قلوب و اذهان را فراهم آورد و عقل و قلب بشر را در اختیار گیرد و شخص را به جای بردگی به بندگی بکشاند.
دشمن انسان، ابلیسی است که در مقام قدس الهی بوده و از سطوح بالای بصیرت برخوردار بود اما همانند بلعم باعورا(اعراف، آیه 176) یا سامری(طه، آیات 86 تا 88 و 96) از این بصیرت و توانایی برتر خود در راستای کمال خود و دیگران سود نبرد و از روی غرور و تکبر کفر ورزید. این دشمن سوگندخورده بشر همان نقشه راهی را که خداوند به عنوان صراط مستقیم از طریق عقل و وحی در اختیار انسان قرار داده، بازنگری کرده و عکس آن را تهیه و به کار گرفته است. پس اگر هدف، بندگی خدا بود آن را به بندگی هواهای نفسانی یا بندگی شیاطین تبدیل میکند(فرقان، آیه 43؛ جاثیه، آیه 23) تا مردم از صراط مستقیم عبودیت خداوند بیرون رفته و بنده شیاطین شوند.(یس، آیه 60؛ اعراف، آیه 30)
ابلیس در بهشت موقت آدم(ع) نخستین گام را در جنگ نرم با استفاده از ابزارهای حق در جهت اهداف پلید خویش برداشت. خداوند گزارش میکند که ابلیس در آنجا با استفاده از سوگند دروغ حضرت آدم(ع) را فریفت تا گام نخست را در گمراهی بردارد.(اعراف، آیات 20 تا 22) هر چند که حضرت آدم(ع) با آشکار شدن تبعات پیروی از ابلیس(اعراف، آیه 22) و وعدههای دروغین پادشاهی و جاودانگی (طه، آیه 120) توبه کرد و با بهرهگیری از شفاعت و کلمات و وجودات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت به سوی خداوند بازگشت(بقره، آیه 37) و بنده ابلیس و شیاطین نشد، ولی ابلیس در این جنگ نرم نشان داد که از دست برتری برخوردار است؛ چرا که از شرایط بهتری چون دیده نشدن(اعراف، آیه 27)، بهرهگیری از ابزارهای ناروا و باطل چون شایعه، سوگند دروغ، تهمت و افترا و مانند آن برخوردار است. از این رو خداوند به انسان هشدار میدهد که مراقب این دشمن کینه توز سوگند خورده نادیدنی باشند که با تزیین و آراستن(انعام، آیه 43) و تسویل (محمد، آیه 25)و انواع کارهای ناروا و زشت دیگر میکوشد تا انسان را از بندگی خدا به بندگی خود و هواهای نفسانی بکشاند و دچار سقوط ابدی در دوزخ آتش فراق کند.
بنابراین، جنگ نرم همواره میان انسان و ابلیس و شیاطین برقرار است؛ چون آنها نمیخواهند که او بر اساس نقشه راه عقل و وحی، خود را به کمال شایسته و بایسته برساند و مظهر ربوبیت شده و مقام خلافت الهی را در دست گیرد.
جنگ نرم، جنگ تسخیر قلوب و اذهان است که میان حق و باطل و ایمان و کفر وجود دارد. هر کسی با نقشه راهی بر آن است تا بندگی را تحقق بخشد با این تفاوت که راه راست الهی انسان را به بندگی خدا و خلافت میرساند و راه گمراهی ابلیس، آدمی را به بندگی هواهای نفسانی و شیاطین میکشاند و انسان را از هستی ساقط میکند.
قرآن و تخریب روحیه دشمن در جنگ نرم
هنگامی که انسان نشان داد که در برابر حملات ابلیس و شیاطین در میدان جنگ نرم، ضعیف و ناتوان است و عقل او به تنهایی نمیتواند او را از این معرکه سخت بندگی خدا و شیطان نجات دهد و آدمی هر چند که دارای برتریهایی چون اسماء و صفات الهی (بقره، آیه 31) و اعتدال و الهامات تقوایی است (شمس، آیات 7 و 8) ولی به سادگی میتواند در دام وسوسههای ابلیس بیفتد و به سبب عدم عزم در تحقق اسماء و خدایی شدن و فقدان تقوای کامل، هر آینه هبوط و سقوط کند.(اعراف، آیه 20؛ طه، آیات 115 و 120) خداوند برای کمک به انسان، وحی را از طریق پیامبران(ع) ارسال کرد تا راه هدایت را به انسان نشان دهد و او را به مسیر بندگی خدا بکشاند.(بقره، آیه 38)
اصولا یکی از مهمترین اهداف بسیج همگانی امت مسلمان در برابر دشمنان، ایجاد ترس در دل دشمن است. خداوند خواهان بسیج همگانی نفرات و تجهیزات از سوی امت اسلام میشود تا دشمنان از ترس، وادار به عقبنشینی شوند و به خود اجازه حمله یا حمله مجدد ندهند.(انفال، آیه 60) در این آیه به صراحت بیان شده که امت مسلمان با بسیج کامل قدرت نظامی و انسانی خود باید به گونهای حضور یابد که دیگران که وسوسه جنگ دارند، پشیمان شوند و از ترس قدرت اسلام به گوشهای بخزند.
البته از آنجا که هدف در جنگ میان ایمان و کفر و حق و باطل، تسلط بر اذهان و قلوب است، اسلام و قرآن نیز به این حوزه توجه بیشتری دارد. از این رو با ارائه گفتمان اسلامی به شکل کامل و جامع و روشن به نقد گفتمان کفر میپردازد و آن را در چارچوب برهان و دلایل منطقی و عقلانی رسوا و تخریب میکند.
جنگ اسلام و کفر، جنگ گفتمانها
جنگ میان اسلام و کفر، جنگ گفتمانهاست. به این معنا که اسلام گفتمان بندگی خدا را در چارچوب دلایل و براهین عقلانی و وحیانی مقبول، ارائه میکند و در مقابل، شیاطین نیز گفتمان خود را بر پایه متشابهسازی و مشابهسازی با حق، عرضه میکنند؛ زیرا اگر شیاطین گفتمان خود را شفاف ارائه دهند هیچ انسانی به آن گفتمان نمیپیوندد و خود را بنده شیاطین و یا هواهای نفسانی نمیکند. از این رو گفتمان شیطانی کفر همواره با تسویل و تزیین همراه است؛ زیرا باید با همانند سازی با گفتمان حق، باطل خود را حق نشان دهد و مردم را فریفته و بنده فکری و عملی خود سازد. این شیوه را ابلیس برای نخستین بار در بهشت آدم(ع) در پیش گرفت و با گفتمانسازی مشابه گفتمان حق با بهرهگیری از سوگند دروغ و آرمانهای بلند حضرت آدم(ع) برای جاودانگی و پادشاهی بیپایان، او را به باطل کشاند و زمینه هبوط او را از بهشت فراهم کرد.
با نگاهی به گفتمانهای کفرآمیز در جهان امروز که در قالب لیبرال دموکراسی سرمایهداری خودنمایی میکند، واژگان جذابی چون آزادی، صلح، آسایش، آرامش، امنیت جهانی،حقوق بشر، محیط زیست و مانند آن، به عنوان ابزار فریب به کار گرفته میشود و انسانها را به سوی مکتب شیطانی خود میخوانند و آنها را بنده شیطان و هواهای نفسانی میکنند.
اسلام از آنجا که جز به حق و شفافیت سخن نمیگوید، هرگز از ابزارهای فریبنده و دروغین استفاده نمیکند و میکوشد تا در همین چارچوب حق و شفافیت به راهنمایی مردمان به سوی حق بپردازد. اسلام در این مسیر حق، چنان به خود باور دارد که به صراحت گفتمان خود را مطرح میکند و به دور از فریب و نیرنگ خواهان هماوردی میشود. اینجاست که تحدی و هماوردی قرآن برای آوردن سورهای همانند سورههای قرآنی معنا مییابد؛ زیرا اسلام با ارائه چنین رویکردی ضمن تخریب روحیه دشمن، بطلان گفتمان باطل را به رخ میکشد.
خداوند در آیاتی از جمله آیه 88 سوره هود میفرماید که اگر همه دشمنان اسلام از جن و انس گرد آیند تا همانندی برای گفتمان اسلامی بیاورند و قرآنی را به مردمان جهان ارائه دهند، هرگز نمیتوانند در این کار موفق شوند. این هماورد طلبی قرآن در جنگ نرم، نه تنها بیانگر حقانیت اسلام بلکه ابزاری کارآمد در جنگ نرم برای رسوایی دشمنان و تخریب روحیه آنان است. خداوند روشن میکند که دشمنان نه تنها از انجام چنین کاری ناتوان هستند، بلکه اگر همه را غیر از خدا بسیج کنند تا چنین کاری انجام دهند، از انجام آن ناتوان خواهند بود و هرگز تلاششان قرین موفقیت نخواهد شد.(بقره،آیات 23 و 24؛ یونس، آیات 38 و 39؛ هود،آیات 13 و 14)
هدف از اینگونه تحدیها آن است که مومنان به حقانیت اسلام بیشتر پی ببرند و مشرکان رسوا شوند و مخالفان دریابند که اسلام در حقانیت خود تردیدی ندارد و برای رسیدن به مقصد از هیچگونه تلاشی دست بر نمیدارد و استوار به جنگ دشمنان میرود و ادعای باطل آنان نسبت به ساختگی بودن دعوت اسلام را آشکار میکند.(همان آیات)
از آیات قرآن به دست میآید که گفتمان اسلامی، نه تنها گفتمان حق بلکه گفتمان چیرهای است که هر جا خودنمایی کرد در قلوب پاک و متقی جا میگیرد و باطل را رسوا میکند. بنابراین صاحبان این گفتمان بیهیچ تردیدی استوار در مسیر آن گام بر میدارند و در جهان سازی آن تلاش میکنند تا بر همه جوامع بشری مسلط شود.(توبه،آیه 33؛ فتح، آیه 28؛ صف، آیه 9)
البته اسلام این کار را نه از طریق جنگ سخت و فیزیکی که به حذف انسان میانجامد، بلکه از طریق دعوت و ابلاغ کلام نورانی اسلام و در ساحت جنگ نرم انجام میدهد؛ چرا که اسلام به قصد زنده کردن جانها و تسخیر قلوب آمده است نه آنکه انسانی را حذف کند و جانی را بستاند و جسمی را برده خود سازد؛ بلکه به هدف رهایی انسان از زنجیرهای بردگی و بندگی غیر خدا آمده است تا انسان به انسانیت خود برسد.(اعراف، آیه 157) از این رو حیات معنوی هر انسانی را حیات کل بشر میداند و قتل بیگناهان را قتل همه بشریت میشمارد.(مائده، آیه 32)
ضرورت کار فرهنگی و روشنگری در جنگ نرم
ازآیات قرآن به دست میآید که جامعه اسلامی باید کار فرهنگی و جنگ نرم را در دستور کار خود قرار دهد و ضمن هماوردطلبی در جنگ نرم، زمینه را برای ارسال وابلاغ پیامها فراهم آورد. از این رو فرمان میدهد تا جامعه و دولت اسلامی افراد کافر را در شرایط حفاظت و مراقبت امنیتی وارد کشورهای اسلامی کرده و آنان را نسبت به گفتمان اسلامی و شرایط زیستی مسلمانان در محیط اسلامی آگاه کنند و اجازه بدهند تا شخص در یک فضای آزاد گفتمانی با اسلام آشنا شود و آن را در زندگی عملی مسلمانان به چشم سر مشاهده کند؛زیرا دشمنان در محیط خود با سیاهنمایی و تبلیغات دروغین اجازه نمیدهند تا گفتمان اسلامی چنانکه بایسته و شایسته است شناخته و معرفی شود و فضایی که اسلام برای مردم فراهم میآورد دیده شود.(توبه، آیه 6)
دشمنان اسلام در طول تاریخ به سیاهنمایی از گفتمان اسلام پرداختهاند و با تبلیغات دروغین اجازه ندادهاند تا مردم در یک فضای سالم،اسلام را بشناسند و با آن ارتباط برقرار کنند. تصویری که دشمن از اسلام ارائه میدهد سرشار از خشونت، غارت، آوارگی، فساد، ظلم، جنگ و سلب حقوق زنان و کودکان و مانند آن است. این کاری بود که فرعون نیز در جنگ نرم خود علیه حضرت موسی(ع) انجام داد و او را متهم کرد که موجب آوارگی مردم و فروپاشی نظم اجتماعی میشود و نظام جهانی را با مخاطره مواجه میکند و مردمان را از هدایت دور کرده و به بردگی و بندگی خود میکشاند.(غافر، آیه 38؛ اعراف، آیه 123)
اسلام با توجه به حقانیت گفتمان خود و آگاهی از باطل بودن کفر و شیوه فریب آن به صراحت به جنگ گفتمان کفر میرود و میکوشد تا در زمین دشمن او را در هم کوبد. از این رو در جنگ نرم علیه دشمنان هیچ گاه کوتاه نمیآید و فرصت را برای فریب دشمن فراهم نمیآورد. امروز نیز باید اینگونه عمل کرد و با ارائه گفتمان قرآنی در قالب عقل و منطق و عقلانیت و برهان به شکل شفاف، به جنگ دشمن رفت و بنیادهای گفتمان کفر را تضعیف و رسوا کرد.